سفرنامه صربستان |قسمت اول|

قرار است خودم را با پرواز ترانزیت از دبی برسانم بلگراد، پایتخت صربستان. کشوری در اروپای شرقی که به تازگی ویزا را برای شهروندان ایران و هند حذف کرده و سفر به آنجا آسان شده است. 

در ۵ ساعت پرواز طولانی بین دبی و بلگراد همراه با چرت های گاه و بی‌گاه به این فکر‌ ‌می‌کنم که رسیدن به بلگراد از طریق استانبول راحت‌تر و کوتاه‌تر بود اما پرواز از طریق دبی به علت توقف طولانی‌تر، ارزان‌تر از استانبول بود و تاریخ پرواز هم با برنامه زمانی من هماهنگ‌تر. 

زمین‌های سبز اروپا که رود دانوب از بینشان عبور می‌کند را در قاب پنجره هواپیما می‌بینم، متوجه می‌شوم به مقصد نزدیک شده‌ام. 

در فرودگاه بعد از چند سوال از جمله اینکه برای چه کاری به صربستان آمده‌ام و چند روز می‌مانم، مامور کنترل گذرنامه مهر ورود را در گذرنامه‌ام حک کرد. 

با خودم فکر می‌کنم ۱۰ روز بیشتر از لغو ویزا نگذشته و انگار هنوز به ورود ایرانی‌ها بدون ویزا عادت نکرده‌اند. 

رفتارشان همراه با تعجب است البته نه به اندازه مامور کنترل پاسپورت فرودگاه امام خمینی؛ که هر چه گفتم بدون ویزا می‌شود به صربستان رفت، قبول نکرد و آخر به سرچ در اینترنت و کسب تکلیف از مقام بالاسری رسید. با اتوبوس خودم را می‌رسانم مرکز شهر که محل اقامتم در آنجا قرار دارد. بعد از کمی استراحت از هتل بیرون می‌آیم و روانه خیابان‌های بلگراد می‌شوم. شهر پر جنب و جوش خوشحالی به نظرم می‌آید و فضا و معماری شهر برای من که اروپای شرقی را پیش از این ندیده‌ام تداعی کننده فیلم‌های کیشلوفسکی است.

گرما و شرجی سر ظهر جایش را به باد و هوای خنکی که البته برای منی که سرما خورده ام کمی سرد است داده.

انگار پاییز در بلگراد شروع شده و چه بهتر از این برای من که عاشق پاییز و غروب های خنکش هستم.

خودم را مهمان می‌کنم به یک لیوان لاته در یکی از کافه‌های زیبای شهر که قیمتی نصف قهوه‌های تهران دارد.

ادامه ی سفرنامه صربستان را در قسمت دوم بخوانید..

اطلاعات تور صربستان